با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید
به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين
وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد
و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
درباره ما
به فان کلوب منو تو خوش آمدید
امیدوارم همیشه لحظاتی سرشار از عشق
در کنار هم داشته باشیم
با پیشنهادات و انتقادات سازنده خود ما را در پیشرفت بهتر یاری کنید
با تشکر
مراسم نکوداشت برگزیدگان سه نسل از سینماگران با حضور جمع صمیمی از سینماگران، هنرمندان و مدیران و مسئولین فرهنگی در 17 آبانماه در هتل استقلال تهران برگزار شد. ضمن اینکه بارش برف در تهران باعث ترافیک شدیدی در خیابان ها شد و مهمانان با تاخیر خود را به محل رساندند و عاقبت مراسم با بیش از یک ساعت تاخیر آغاز شد. اجرای مراسم به عهده "علی معلم" بود که مانند یادداشت های سردبیری خود در مجله دنیای تصویر مراسم را با غزلی از حافظ آغاز کرد. "محمدرضا عباسیان" مدیر عامل موسسه رسانه های تصویری از جمال امید به عنوان طراح این پروژه نام برد و گفت: این مجموعه، آثاری را در بر میگیرد كه حقوقش در اختیار موسسه بوده است و مجموعههای بعدی نیز در حال آماده شدن است كه به زودی عرضه میشود.
عباسیان این مجموعه را شامل سه زیرنویس فارسی، عربی و انگلیسی خواند و گفت: روی كیفیت بسیاری از آثار سینماگران نسل اول كار شد و آماده سازی مناسبی صورت گرفت. ضمن اینكه آقایان افخمی و شایقی را كه روح جوانتری دارند در میان نسل سوم قرار دادیم. در مجموعه آثار فیلمسازان نسل اول فیلمهای"حكم" و "ضیافت" از مسعود كیمیایی، "لیلا" و "هامون" از داریوش مهرجویی، "مادر" و "دلشدگان" از علی حاتمی و "ناخدا خورشید" از ناصر تقوایی عرضه شده است.
بنابراین گزارش عزتالله انتظامی با حضور بر روی سن به ذكر خاطرهای از علی حاتمی در هنگام ساخت فیلم ناتمام "جهان پهلوان تختی" پرداخت و گفت: او كارهایش فوق العاده بود و كسی آنها را از یاد نخواهد برد. در بخش دوم مراسم، تصاویر سینماگران نسل دوم و فیلمهای آنها كه در این مجموعه جمع آوری شده است پخش شد.
این فیلمها شامل "دختری با كفشهای كتانی" به كارگردانی رسول صدر عاملی، "میم مثل مادر" رسول ملاقلی پور، "اشك سرما" عزیزالله حمید نژاد، "طوفان شن" جواد شمقدری، "باشگاه سری" جمال شورجه، "آواز گنجشكها" مجید مجیدی و "سوپراستار" تهمینه میلانی میشد.
در آخرین بخش مراسم، تصاویر فیلمهای نسل سوم شامل "خواب زمستانی" به كارگردانی سیامك شایقی، "روز شیطان" ساخته بهروز افخمی، "پستچی سه بار در نمیزند" ساخته مهدی فتحی، "حس پنهان" ساخت مصطفی رزاق كریمی، "حقیقت گمشده" به كارگردانی محمد احمدی، "خاموشی دریا" وحید موساییان و "كنعان" ساخته مانی حقیقی پخش شد. - فیلم های برگزیده نسل ها
فیلم های مادر، دلشدگان، هامون، لیلا، ناخدا خورشید، ضیافت و حکم در این مراسم به عنوان فیلم های برگزیده نسل اول معرفی شدند.
فیلم های دختری با کفش های کتانی، میم مثل مادر، اشک سرما، طوفان شن، باشگاه سری، آواز گنجشک ها و سوپر استار نیز به عنوان فیلم های برگزیده نسل دوم معرفی شدند.
فیلم های کنعان، پستچی سه بار در نمی زند، روز شیطان، حس پنهان، حقیقت گم شده، خواب زمستانی و خاموشی دریا نیز به عنوان فیلم های برگزیده نسل سوم معرفی شدند.
در این مراسم از تهیه کنندگان و کارگردانان و هنرمندان این فیلم ها تجلیل بعمل آمد.
پایان بخش این مراسم که نزدیک به سه ساعت ادامه داشت اجرای گروه موسیقی رستاک و قرعه کشی انتخاب برگزیده نسخه نمایش خانگی فیلم "ملک سلیمان" بود. در این قرعه کشی که با حضور محمدرضا عباسیان، مجتبی فرآورده، امین زندگانی، غلام رضا موسوی و محمدحسن پزشک انجام شد، خانم 25 ساله از تهران برنده خودروی سورن شد که در تماس تلفنی با او توسط امین زندگانی این موضوع به اطلاعش رسید.
می گویند زن، چراغ خانه است.
اما
لابد شنیده اید که در همین راستا، بعضی ها طرفدار "چلچراغ" شده اند
و بعضی ها هم تمایل به "صرفه جویی در مصرف برق" دارند!
با این حساب می شود این تعاریف را نیز ارائه داد:
دوست دختر:
چراغ گرد سوز! (در بلاد کفر، آن را GF می گویند. تحقیقات نشان داده این لغت، مخفف عبارت Gerdsooz Fitile (فتیله گردسوز) می باشد که در شرایط اضطراری، روشنایی اندکی می افروزد و خاموش شدنش سه سوته است و یک فوته!)
معشوق:
لامپ مهتابی! (در راستای رمانتیک بودن قضیه!)
همسر موقت:
لامپ کم مصرف!
همسر دائم:
همان چراغ خانه
همسر مطلقه:
لامپ سوخته!
همسر ایده آل:
چراغ جادو! (هردو افسانه اند!)
و اما شعر مرتبط:
با غول چراغ، آرزویی بکنید
از او طلب فرشته خویی بکنید
یک دانه بس است زن، مگر نشنیدید
خواهشا"در مصرف برق صرفه جویی بکنید
رکورد فساد مالی اخیر، موسوم به اختلاس 3000 میلیارد تومانی، تنها این رقم کلان را از جیب ملت خارج نکرد بلکه پتکی بر بقایای اعتماد عمومی بود. چه کاملا واضح بود که چنین فساد مالی عظیمی بدون پشتیبانی های سیاسی و دولتی کاملاً ویژه اساساً نمی توانست رخ دهد.
در این میان، نکته تأسف بار آن است که پرونده 3000 میلیاردی که می تواند زمینه ای برای همکاری قوا برای زدودن این لکه ننگ و اعتماد سازی مجدد باشد، با کارشکنی و فضاسازی برخی دولتی ها به عاملی برای تشدید بی اعتمادی ها تبدیل شده است. حمایت از متهمان پرونده از سوی مقامات ارشد دولتی و اینکه چرا این را گرفتند و آن را نگرفتند، نه تنها دخالت آشکار در کار قضایی است، بلکه شائبه برانگیز است و از سوی دیگر خود دولت را در مظان اتهام قرار دادن! ایکاش میدانستند که اعتماد مردم در این ماجرای بی همانند به اندازه کافی خدشه دار شده و نباید به اعتماد نیمه جان جامعه تیرخلاص بزنند.
در ادامه ایمیل بد نیست نگاهی به تصاویر زیر بیندازید که ابعاد این فساد مالی را بصورت نمادین و با مقیاس بزرگترین اسکناس چاپ شده در ایران یعنی 10000 تومانی بررسی کرده است.
خصوصیات یک اسکناس 10 هزار تومانی :
سطح این اسکناس بر حسب متر مربع
0.079 X 0.166 = 0.013114
که تقریبا 76 برگ آن یک متر مربع را می پوشاند
1.00 ÷ 0.013114 = 76.2543846271
در ضمن وزن آن 1,3 گرم و ضخامت آن نیز 0.012 میلیمتر میباشد
حالا یک برگ از این اسکناس 10000 تومانی را پهلوی پای یک جوان با قد 175 سانتیمتر قرار میدهیم
(در تصویر زیریک بسته 100 تائی که ضخامتش 12 میلیمتر یا یک بند انگشت است را میبینید (1 میلیون تومان
شعبده بازی سحر و جادو نیست، تلفیقی است از فیزیک، شیمی، ریاضی، روانشناسی، سرعت عمل، فن بیان و ابزار کار نمایش که وقتی با مهارت همراه باشد صحنه هایی تعجب برانگیز و دیدنی را بوجود می آورد. کریس آنجل را همه می شناسید و اتفاق نظر دارید که شعبدهباز قابلی است و اصلا شکی در این نیست. همین که جایی مانند انجمن شعبدهبازان جهانی استاد شعبدههای روز آمریکایی را به عنوان مرد سالشان انتخاب کرده و اسمش را جزو شش شعبدهباز تاثیرگذار ۲۵ سال گذشته میآورد یعنی اینکه مرد جوان خیلی بیشتر از باور همه کارش را بلد است و میداند که چطور ذهن و حواس بیننده را با خودش همراه کند.
همه مهارت تردست جوان همین است: اینکه جوری نمایشاش را اجرا کند که بیننده ذرهای به دیدههایش شک نکند و خیال برش دارد که هر چه هست و نیست یک ماجرای واقعی است و آن کسی هم که دارد روبهرویش ژانگولر میزند نه یک تردست ماهر بلکه آخر همه کمالات و معنویات روحی و اینجور چیزهاست. اما خواب خوش بینندههای مبهوت کریس آنجل زمانی از بین میرود که بفهمند همه کارهای او فقط یک شعبده است. تردستی مردی که مهارتش خیرهکننده است و باورنکردنی!
:: بلند شدن از روی زمین
میگویند در هندوستان مرتاضهایی هستند که روزهای متوالی میتوانند بدون تکیهگاه یا به پشتوانه عصای ساده چهار زانو در هوا معلق بمانند و بدون اینکه لب به آب و غذا بزنند مدتها همان بالاها سر کنند. این کار هم، دیگر پیچیدگیهایش را از دست داده. دیوید بلین و کریس آنجل دو شعبدهباز مشهوری هستند که بدون ریاضت مرتاضهای هندی میتوانند به ادعای خودشان هروقت که خواستند از زمین بلند شوند و بر جاذبه زمین غلبه کنند.
کریس آنجل حتی دیگر به چند سانتیمتر بلند شدن از روی زمین هم رضایت نمیدهد و هر ازگاهی در فاصله بین دو تا آسمانخراش بلندبالا نوک دماغش را راست میگیرد و جلو میرود بدون اینکه یک لحظه نگران خالی شدن زیر پایش باشد. یکی از مشهورترین کلیپهای او همین است. یکی دیگرش هم ماجرای پرواز او برفراز زمین گلف است که تا چشم کار میکند خالی از جنبنده است و فقط آقای شعبدهباز است و دستهایی که مانند دو بال از هم باز کرده و هر لحظه بیشتر و بیشتر به آسمان میرود! رازگشایی :
با روشی که کریس آنجل و دیوید بلین آمریکایی کشف کردهاند دیگر هر کسی میتواند برای خودش یک مرتاض هندی باشد. فقط کافی است کمی تمرین کرده باشد و از آمادگی جسمی خوبی هم برخوردار باشد. برای بلند شدن از روی زمین کارهای زیادی میشود انجام داد. جایی که ارتفاع زیاد است و دور و بر شعبدهباز هم فقط فیلمبردار است و یک سری آدم از گروه خودش، کافی است فقط دنبال یک جرثقیل بزرگ بود و نوارهای نایلونی بسیار ظریف اما قوی که از هر طرف شعبدهباز را گرفتهاند و نمیگذارند پایین بیفتد. نوارهایی که آنجل در حقه راه رفتن بین دو ساختمان به کار گرفته بود آن قدر تابلو بود که تماشاچیهای روی زمین به راحتی میتوانستند آن را ببینند، مخصوصا زمانی که دم غروب شد و نورافکنها روشن شدند. نوارهای نایلونی فقط زمانی کاملا ناپدید هستند که از پشت دوربینهای فیلمبرداری به آنها خیره شده باشید. در ماجرای به هوا رفتن آقای شعبدهباز در زمین گلف هم داستان همین است.
یک جرثقیل معمولی و رشتههای نایلونی که شعبدهباز را به آسمان میکشند. سختیاش اینجاست که فقط بدن باید آمادگی خوبی داشته باشد تا با آن همه نخ و ریسمان آویزان بماند. آنجایی هم که شعبدهباز در سالن است و جلوی چشم هزار تا تماشاچی مات و مبهوت، کار فقط با یک آهنربای قوی انجام میشود و ماشین بالابری که پرده نمایش آهنربای چسبیده به تن شعبدهباز را بالا و پایین میبرد! زمانهایی هم که آنجل تا نیم متری از زمین بلند میشود داستان دیگری در جریان است. اینجا فقط تجهیزات خاص به کمک شعبدهباز میآید.
یک شلوار سبک و ساده که از پشت پا یک شکاف مخفی دارد و کفشی سبکتر که به راحتی به شلوار بچسبد. اگر هم کفش پایش نباشد که چه بهتر. معمولا در این جور صحنهها حتما یک میز، چهار پایه یا صندلی کوتاه هم هست. شعبدهباز اول یک پایش را پشت آن یکی قایم میکند و بعد در یک لحظه آن را روی صندلی یا چهارپایه پشتاش میگذارد و خودش را میکشد بالا. این وسط فقط شعبدهباز باید یک ورزشکار حسابی باشد تا بتواند چنین کاری را انجام دهد. دقت کردهاید که بلین و آنجل هیکلهای ردیفی هم دارند!
دیدنی ها و خواندنی های هفته یک بازی شطرنج گروهی در چین !
به نقل از چین نیوز "روز ملی تناسب اندام" یکی از روزهایی است که چینی ها در تقویم خود دارند. در این روز معمولا پروژه های ورزشی مختلفی در قالب رقابت های عمومی برگزار می شود که امسال یکی از دانشگاه های چین مبتکر رقابت هوش با بازی شطرنج بود که ده ها هزار نفر علاقمند به شطرنج را در گروه های مختلف سنی به طور همزمان به گرد هم فراخواند و مسابقه ای که تصاویرش را می بینید صورت داد.
شهر کاشان مرکز شهرستان کاشان است. شهرستان کاشان با وسعت ۹۶۴۷ کیلومترمربع و جمعیت ۳۳۵۷۸۵ نفر از شهرهای استان اصفهان بوده و از نظر جمعیت دومین شهرستان این استان به حساب میآید که در فاصله ۲۴۰ کیلومتری از جنوب تهران و در بین دامنه کوه کرکس نطنز و دشت کویر قرار دارد. این شهرستان از شمال به آران و بیدگل، از شمال غربی به شهر قم، از جنوب به نطنز و اردستان، از غرب به کوه کرکس و سیاه کوه و شهرستان محلات و اراک و از شرق به کویر مرکزی ایران محدود است. کاشان دارای چهار بخش (مرکزی، قمصر، نیاسر و برزک) بوده و دارای پنج شهر (کاشان، قمصر، نیاسر، جوشقان کامو و برزک) میباشد.
کاشان از نظر جمعیت بیستم و در رده یازدهمین شهر صنعتی ایران قرار میگیرد که دلیل آن وجود کارخانجات متعدد فرش ماشینی (بیش از یکصد کارخانه)، کارخانه تولید ورق گالوانیزه و کارخانجات تولید قطعات خودرو و مونتاژ است. قدمت صنایع نساجی در این شهر به تولیدات شعربافی شامل مخمل بافی، زربافی و حریربافی برمیگردد که هم اکنون بیش از چند هزار نفر در کارخانجات نساجی مشغول به کار میباشند.
شهرت شهر کاشان بیشتر به واسطه گلاب و فرش دستباف و آثار باستانی و جاذبههای توریستی متعدد آن است. کاشان به دارالمومنین، شهر عقربها، دروازه کویر... مشهور است. از محصولات کشاورزی آن میتوان به انواع غلات و میوههای فصلی اشاره نمود. کاشان دارای آثار تاریخی و دیدنیهای بسیاری در تمام فصول سال است که از آن میان میتوان به باغ فین، مسجد و مدرسه آقابزرگ، خانه عامریها، خانه عباسیها، خانه طباطبایی، خانه بروجردی، حمام سلطان امیراحمد و قبر شاه عباس صفوی... اشاره نمود.
تصاویری که در این ایمیل برای شما دوستان پرشین استار در نظر گرفته شده نماهایی چشم نواز از شهر تاریخی کاشان است. البته برخی از اونها با تکنیک اچ دی آر گرفته شده که امیدوارم از دیدن اونها لذت ببرید.
یک موبایل چگونه موبایل می شود؟ مطمئنا چیزی بیشتر از یک پردازنده و قاب پلاستیکی مورد نیاز است! بیشتر تلفن هایی که در بازار می بینید، حاصل همکاری های بسیار گسترده ای هستند. همکاری هایی که از شکل دادن مفهوم یک طرح، تا طراحی و تولید نهایی آن گسترده شده اند. موبایل ها چه زمانی وارد صف عرضه اپراتورها می شوند؟ چقدر طول می کشد تا وارد بازار شوند؟ قیمتشان چگونه تعیین می شود و چه نوع مشکلاتی می توانند در عرضه آن ها تاخیر ایجاد کنند؟ این ها سوالات متداول در ذهن همه ما هستند. جسیکا دولکورت (از cnet) به سراغ طراحان سخت افزار، رابط کاربری و مدیران تولید این عرصه رفته و سعی کرده تا پاسخ این سوال ها را بیابد.
- در آغاز:
توسعه یک موبایل معمولا با یکی از دو سناریوی زیر آغاز می شود. اکثر اوقات، کارخانه تولید کننده اصلی، تلفن ها را طراحی و مشخصات آن ها را تنظیم می نماید. نمونه کارها تولید شده و برای هماهنگی به حامل ها ارسال می شوند. (منظور از حامل ها، همان اپراتورهای تلفن همراه است که موبایل ها را به صورت قراردادی به مشتریان عرضه می کنند.)
بعضی اوقات هم داستان برعکس می شود و حامل، به کارخانه تولید کننده، سفارش ساخت یک تلفن با برند خودش را می دهد. این سناریو را می توان در تلفن های سری Sidekick و MyTouch از اپراتور T-Mobile و تلفن های سری Droid از ورایزون مشاهده کرد. (هر چند ورایزون این قضیه را تایید نکرده است)
• سناریو یک: یک کیف پر از تلفن
داستان با یک فروش بزرگ بین حامل و سازنده آغاز می شود. برگ های برنده سازنده، تلفن هایش هستند. پس نماینده شرکت سازنده؛ با یک کیف که به معنای واقعی پر از تلفن شده، وارد می شود. یک معرفی کامل از قابلیت های مختلف تلفن، مخاطبان آن، و روند فروش احتمالی داده می شود. سپس به بحث ها و سوالات بر سر مشخصات و طراحی تلفن، پاسخ داده می شود.
بعد از این مرحله، تشریفات اداری کار آغاز می شود. به جزئیات و مواد به کار رفته در بدنه تلفن توجه خاصی می شود و نمونه های آزمایشی نیز تست می شوند. طراحان صنعتی نگرانی های خود را از مشکلات طراحی تلفن اعلام می کنند و در صورت نیاز، پیشنهاد تغییرات جزئی در بدنه را می دهند. این تغییرات می توانند شامل رنگ بندی قسمت های مختلف تلفن، ظاهر اسپیکر ها و یا پوشش سطح پشتی تلفن باشند. حتی ممکن است تغییراتی در ظاهر تلفن هم اعمال شوند. البته تمام این تغییرات جزئی خواهند بود.
در تصاویر زیر شاید اینطور بنظر برسد که این حرکات هماهنگ، بصورت همزمان اتفاق افتاده ولی این فرضیه با موضوع این سری تصاویر کاملا متفاوت است چراکه این عکس ها با تکنیک عکاسی و مونتاژ تصاویر متوالی از یک سوژه تهیه شده اند و صحنه هایی شگفت انگیز از حرکت پیاپی سوژه ها در کنار هم را نشان می دهد