رامبد جوان: یک سورپرایز بزرگ دارم
پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
رامبد جوان: یک سورپرایز بزرگ دارم
نوشته شده در جمعه 5 خرداد 1391
بازدید : 699
نویسنده : منو تو

*بیشتر درمورد این فیلم توضیح می دهید؟

یک فیلم انیمیشن رئال برای کودکان بود به نام «بانویی از ماه». بعد این فیلم به دلیل مشکلاتی که پیدا کرد نیمه کاره متوقف شد.

*چه جنس مشکلاتی؟ مالی؟ ممیزی؟

همه جور مشکلاتی.

*البته شما سال قبل تر یعنی سال 89 هم کم کار بودید و کارگردانی «ورود آقایان ممنوع» را داشتید که خب آن هم به هر حال بازی نبود.

بازی هم داشتم. من سال 90 در یک فیلم به کارگردانی فرامرز قریبیان بازی کردم با نام «گناهکاران» که فکر می کنم آماده اکران باشد. یک فیلم دیگر هم سال گذشته با نام «آزمایشگاه» به کارگردانی حمید امجد داشتم که آن هم آماده پخش است. اما «بانوی از ماه» این قدر وقت من را گرفت که نتوانستم آن جور که باید کار بکنم و دیده بشوم.

*شما بازیگری هستید که مردم بیشتر شما را با فیلم های طنز و فانتزی می شناسند. اما ظاهرا در کار فرامرز قریبیان تغییر رویه دادید. نه؟

بله؛ «گناهکاران» فیلمی بسیار تلخ و جدی است.
 


*نترسیدید از اینکه تصویر شاد و خندانی که تماشاگر از شما در ذهن دارد، بشکند و نتواند با این تصویر جدید ارتباط برقرار کند؟

من که نترسیدم. اما باید منتظر اکران فیلم بمانیم و ببینیم تماشاگر از این قیافه عبوس و جدی من می ترسد یا نه. نمی دانم، شاید پس بزنند و نپذیرندم. به هر حال آزمایش کردم ببینم چه اتفاقی می افتد.



*اولین تجربه کارگردانی حمید امجد در سینما چندان مورد استقبال منتقدان و مطبوعات درسی امین جشنواره فیلم فجر واقع نشد. باتوجه به پیشنهادهای زیادی که دارید بر چه اساسی این فیلم را قبول کردید؟

حمید امجد آدم به شدت باسواد و دقیق است و دوست قدیمی من است. فیلم هم فیلمنامه خوبی داشت و دارد. خب فکر کنید دوست 20 ساله من می خواهد فیلم اولش را بسازد و به من می گوید تو بیا بازی کن و آن وقت من نروم. معلوم است که می روم. حالا اینکه چرا فیلم آن قدر در جشنواره موفق نشد و مورد استقبال قرار نگرفت را، من نمی دانم.





بیا گپ بزنیم

*این روزها برنامه «گپ» به کارگردانی شما از شبکه ifilm پخش می شود. چه شد که تصمیم به ساخت این برنامه گرفتید؟ کار شما در این برنامه بیشتر شبیه کار ژورنالیست هاست.

خیلی این کار را دوست داشتم. موضوعات و سوال هایی را در این برنامه مطرح کردم که واقعا همه سوال ها و دغدغه های خودم بود و فکر می کنم سوال های طرفداران بازیگرها هم هست. حالا نمی خواهم بگویم این برنامه دغدغه همه مردم است اما دغدغه طرفداران بازیگران است. در «گپ» توانستیم به بعضی از این سوال ها پاسخ بدهیم. به بعضی جواب ها هم نزدیک شدیم. ما در این برنامه توانستیم به باورها و خواسته های بعضی بازیگران نزدیک بشویم.



*کسانی هم بود که شما با آنها تماس گرفته باشید و گفته باشند حاضر به شرکت در این برنامه نیستند؟

نه، اصلا.




*جالب است چون معمولا در روزنامه ها و مجلات گاهی بازیگران به گفت و گو درباره مسائل این چنینی راضی نمی شوند.

بله، اما به نظرم درباره من یک فرق کوچکی می کند و آن هم این است که من در این برنامه حضور دارم. بازیگران وقتی من را که از خودشان هستم در مقابل خودشان می بینند حساسیت هایشان کم می شود و زودتر اعتماد می کنند. شما یک ژورنالیست هستید. اما من قرار است بیشتر با این افراد معاشرت کنم.



*هنوز هم مشغول ساخت قسمت های جدید «گپ» هستید؟

نه، ما 14 قسمت ضبط کرده ایم و کارمان تمام شده. ما در ابتدا می خواستیم 6 قسمت بسازیم. اما بعد دیدیم نمی شود و با همین 14 قسمت کار را تمام کردیم و دیگر ادامه نمی دهیم.



*چرا؟

پول نیست. به همین سادگی پول کافی وجود ندارد.





«ایده می ده»، ایده می ده

*برنامه تان برای آینده چیست؟

من دارم روی 3 تا فیلمنامه سینمایی کار می کنم.



*این فیلمنامه ها به دست تان رسیده یا خودتان مشغول نگارش آنها هستید؟

یکی از آنها به دستم رسیده اما 2 تای دیگر را خودم به همراه تیم ایده پردازم داریم می نویسیم. من یک تیم ایده پرداز دارم به اسم «ایده می ده»!




*اعضای این گروه چه کسانی هستند؟ از چهره های شناخته شده هم کسی در این گروه است؟

این گروه شامل 23 نفر است که البته پروژه به پروژه تعدادشان فرق می کند. پروژه اول هر 23 نفر کار کردند. این پروژه یک فیلمنامه عجیب تخیلی و اکشن برای نوجوان ها بود که متاسفانه هنوز اسم ندارد. بعد در «گپ» 5 نفر از همین گروه با من کار کردند. هیچ آدم معروفی در این گروه نیست اما همه آدم های بسیار باهوش و خوش ذوقی هستند.



*چه جوری این تیم را جمع کردید؟

با بدبختی! الان هم با بدبختی داریم روی یک فیلمنامه دیگر کار می کنیم. یک فیلمنامه هم دوست قدیمی ام، محمود طالبیان، به دستم رسانده که می خواهیم بعد از صحبت هایی که داشتیم، 2 نفری کار بازنویسی اش را انجام بدهیم. ژانر این فیلمنامه کمدی است و هیچ چیز دیگر درباره آن نمی توانم بگویم جز اینکه یک سورپرایز بزرگ دارم.



*به نظر می آید بعد از «ورود آقایان ممنوع» خیلی دارید تلاش می کنید تا کار بعدی تان بهتر از آن باشد؟

بله، کاملا. البته خودم را برای رسیدن به آن نمی کشم. چون به هر حال اگر فیلمنامه ای بهتر از «ورود آقایان ممنوع» به دستم نرسد من کار دیگری را شروع خواهم کرد. اما قطعا همه سعی ام را می کنم که اگر از «ورود آقایان ممنوع» بهتر نباشد، بدتر هم نباشد و حداقل از نظر مود، کیفیت و جذابیت همسطح آن باشد.



*نمی خواهید «ورود آقایان ممنوع 2» را بسازید؟

نه؛ ادامه این فیلم فعلا منتفی است. من الان تصمیمی برای ادامه این کار ندارم. پیمان قاسم خانی هم قصد نوشتن ادامه فیلمنامه را ندارد. علی سرتیپی هم نمی خواهد قسمت دوم این فیلم را تهیه کند.




*ممکن است خودتان هم در کار جدیدتان بازی کنید؟

نه؛ کاملا مطمئن هستم که نه.



*یعنی می خواهید از این به بعد یا جلوی دوربین باشید یا پشت آن؟

نه، برای این فیلمنامه هایی که الان دارم کار می کنم می دانم که قطعا جلوی دوربین نخواهم رفت.



آرزو دارم حال همه ما خوب بشود



*مهم ترین دغدغه این روزهای رامبد جوان چیست؟

کم شدن نگرانی ها و افزایش آرامش برای همه. به نظرمن مردم ما خیلی در فشار عصبی هستند و خیلی نگرانی هایشان زیاد است و استرس دارند. همه چیز خیلی گران است. در همه چیز زندگی ما نگرانی است.



من سعی می کنم کمتر جمع ببندم و از کلمه مردم استفاده کنم چون واقعا بار سنگینی دارد. من که آمار نگرفتم که بتوانم با یقین از واژه مردم استفاده کنم. اما این از آن معدود مسائلی است که با اطمینان و به راحتی می گویم مردم نگران هستند و استرس دارند. من آرزو می کنم که حال همه ما خوب بشود و نگرانی هایمان کم شود.






کاش اینطور نمی شد

*چیزی از درگذشت ایرج قادری نمی گذرد. وقتی خبر فوت او را شنیدید چه احساسی داشتید؟

من خیلی متاسفم و نمی دانم چه اتفاقی افتاد که تشییع جنازه ایشان اینقدر جمع و جور اتفاق افتاد. من تا حالا فوت نکردم که بدانم تشییع جنازه باشکوه یا ساده چه تاثیری در روح و روان فرد در گذشته دارد. اما فکر می کنم در دوستداران و بازماندگان و پیشکسوتان این کار تاثیر دارد و آنها آرام می شوند. اگر اتفاق بدی با این کار افتاده من هم تصور این است که کاش اینطور نمی شد و بهتر از این و باشکوه تر برگزار می شد.





90 بازی با عادل فردوسی پور

*حضور شما در برنامه 90 خیلی سر و صدا به پا کرد. چطور از یک برنامه فوتبالی سر درآوردید؟

عادل از ما دعوت کرد، ما هم رفتیم.




*خب نپرسیدید ما برای چه کاری به یک برنامه فوتبالی بیاییم؟

به نظرم شرکت کردن در 90 اینقدر هیجان انگیز آمد که ترجیح دادم هیچ سوالی نپرسم.



*از این اجرای متفاوت تان چه خاطره ای دارید؟

خیلی بهم خوش گذشت. عادل فردوسی پور اینقدر موجود جذاب، نابغه و درجه یکی است که واقعا وقتی رفته بودم آنجا مثل زمانی شده بودم که مردم به ستاره هایی که دوست شان دارند، می رسند.



من با عادل سلام و علیک دارم و پیش می آید او را ببینم. حتی 3 شب قبل از آن برنامه همدیگر را دیده بودیم. اما در استودیوی برنامه 90 همه چیز حال و هوای دیگری داشت.



یک کاری که کردم این بود که رفتم پشت آن میز معروفش نشستم و کاغذهایش را ورق زدم و حتی لیوانش را برداشتم و گفتم اجازه دارم با لیوان تو آب بخورم؟ خیلی هیجان انگیز بود. من آن شب نماینده همه کسانی بودند که 90 و عادل را دوست دارند.



*وقتی پشت میز او نشستید چه احساسی داشتید؟

خیلی باحال بود. خیلی هیجان دشتم، دفترچه یادداشت هایش را باز کردم. اما هیچ کدام را نمی توانستم بخوانم، نوشته هایش مثل کد بود.



*او چه احساسی داشت؟ پشیمان نشد از اینکه 3 تا آدم شر و شیطان را به استودیو دست نیافتنی اش راه داده؟

ابدا. اینقدر از حضور ما راضی بود که تا آخر برنامه نگه مان داشت. ما قرار بود زودتر برویم. عادل نگذاشت.




:: موضوعات مرتبط: چهره ها , ,
:: برچسب‌ها: رامبد جوان , سینما , ورود آقایان ممنوع , ,



مطالب مرتبط با این پست
.



می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: